یه وحیدی هست ناتوان جسمی - ذهنیه
هم سن و سالای خودم تقریبا
جلو درب دانشگاه یا زیرگذر میشینه همیشه و امرار معاش میکنه با ترازو
من و زینب وروجک رو خوب میشناسه
حتی بعضی وختا ک دور و ورش شلوغ بوده با پسرا و خواستم خودمو قایم کنم که منو نبینه و جلو اون پسرا بهم سلام نده ک همه ورگردند نیگار کنند، خودمو پشت ستونا قایم کردم و رد شدم اما اون بازم دیدم و از دور داد زده: سلام
همیقد با معرفت و زلال
من دوسش دارم
مثه یه بچه خوشمزه
می دونین چرا؟
چون شفاف تر از کلمه ی شفافِ
مثه ماها مثلا سالما 60 تا رو نداره
+ نفاق پنهان
+ خود را ان چنان ک هست، بنمایید...علی شریعتی
تاریخ : پنج شنبه 97/7/19 | 1:40 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()